الرحیل

من ممکن است نتوانم تاریکی را از میان ببرم ولی با روشنایی شمعی کوچک فرق بین ظلمت و نور و حق و باطل را نشان می دهم و کسی که به دنبال نور است این نور هر چقدر که کوچک باشد در قلب او بزرگ خواهد بود. استاد شهیدم، دکتر مصطفی چمران

الرحیل

من ممکن است نتوانم تاریکی را از میان ببرم ولی با روشنایی شمعی کوچک فرق بین ظلمت و نور و حق و باطل را نشان می دهم و کسی که به دنبال نور است این نور هر چقدر که کوچک باشد در قلب او بزرگ خواهد بود. استاد شهیدم، دکتر مصطفی چمران

سه شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۲:۲۳ ق.ظ

بازگشت دوم از نوع اول : نیاز به نوشتن

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام

من مهرناز هستم. بعد چهار سال به این وبلاگ برگشتم. اگر سابقه نوشتن وبلاگم رو بخوام حساب کنم تقریبا 12 سالی هست که مینویسم. البته مدیوم نگارشم هیچ وقت ثابت نبوده.

همه خوب می دونیم که عصر بلاگری تقریبا تموم شده و مدتهاست ک عصر ولاگری در حال جولان دادن هست. مدیاها به سرعت و شدت درحال اومدن و رفتن و قدیمی شدن هستن، خیلی از دوستان بلاگرم دیگه یا نمی نویسن یا مدیوم هایی که توش می نوشتن دست از سرویس دادن کشیدن و اونا هم بار سفر بستن و به سمت اینستاگرام و مدتهاست کوتاه تر و موجز تر و تصویر مدار تر دقیقا با همون چارچوب هایی که اینستاگرام(در محدوده ی محدود اینستاگرام) ادامه حیات مجازی دارن.

 

مثلا همین میهن بلاگ.. به این هم فکر نکردن که یه آدم ممکنه چند درصد زندگی و افکارشو اونجا ریخته باشه و با نبودش باید چکار کنه.. یه اجازه بک آپ 6ماهه که دردی از کسی دوا نمی کنه. خلاصه که حیف شد وبلاگاشون..

وبلاگ قبلی خودمم حیف شد، هرچند مطالبش هنوز هست ولی پرشین بلاگ کلیه دسترسی هامو بهش قطع کرده و وقتی با آی دی قدیمی م هم وارد میشم دسترسی به وبلاگم ندارم.

خیلی از لینک های گوشه وبلاگم دیگه دست صاحبان قبلی شون نیستن. حتی دیگه وجود ندارن.. عکاس مسلمان، تنافس، هایودمایند، مهرازی، حتی سایت عرفان نظرآهاری و قیصر امین پور  هم دیگه دست خودش نیست اسم سایت نظر آهاری نور و نار بود الان دست یه گروه هندیه، دامنه سایت قیصر هم که برای فروش گذاشتن..

چه میشه کرد، جون انسان ها به این راحتی داره میره وبلاگ که هیچ، به هر حال اینا تغییراتیه که خیلی اوقات روند های تکنولوژیک  با ذائقه سازی های جدید به ما قالب میکنن و کاریش نمیشه کرد.

درباره مدیوم های نسبتا جدید مثل کلاب هاوس،من  فکرشم نمی کردم که یه روزی روم های یاهو دوباره در قالب کلاب هاوس جانی دوباره بگیرن اونم تو این حجم و ظرفیت.

هرجور حساب می کنم از ده سال پیش تا حالا مردم خیلی بیشتر دارن حرف میزنن، خیلی بیشتر "برون نمایی" دارن و چاره هم ندارن این قوانین مدیومی که توش فعالیت میکنند هست که حد فعالیت شون رو مشخص میکنه.. فکر میکنم بخاطر همین رول هاست که تعداد آدم های تنهای دنیا هم خیلی بیشتر شده ، تعداد حسرت هایی که میخوردن هم همینطور..

اما درباره من ، این که مردم دیگه حوصله خوندن متن های طولانی رو ندارن و ذائقه شون عوض شده و بیشتر با پیام های کوتاه ساندویچی و تصویری ارتباط میگیرن،  باعث نشده از میزان علاقه ام به نوشتن کم بشه.. شاید یه روزی این نوشته ها بالاخره مخاطب شون رو پیدا کنند. در واقع هرچیزی که تو فضای وب آپ میکنی، دیگه تا همیشه هست، گاهی ممکنه مثل این وبلاگ های فوت شده دوستانم دسترسی ش از بین بره ، ولی درکل از بین نرفته.

از آخرین باری که اینجا نوشتم تا به امروز خیلی تغییر کردم. فکر میکنم این ذات انسان هست البته. الان دیگه اگر بخوام خودمو تعریف کنم ، نمی نویسم پژوهشگر، مدتهاست که بیشتر یه کارآموز و جستجوگر و یادگیرنده و تجربه کننده  هستم. نگاهم نسبت به خیلی موارد عوض شده، به هر حال اینم جزئی از طبیعت انسان بودنه..

فکر میکنم هر آدمی برای بازیابی بخشی از خلاقیتش لازمه که بنویسه، نه این که اینو یه تراپی جدی در نظر بگیریم ولی به اندازه خودش اثر قوی داره، و برای مخاطب عامی که نمیشناسی نوشتن هم جرئت میخواد.

میخوام خودم رو در مواجهه با این چالش قرار بدم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۰:۲۳
مهرناز ..
يكشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۶، ۰۱:۳۵ ب.ظ

بازگشت سوم از نوع اول

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

از آخرین پستی که اینجا گذاشتم حدود دو سال  میگذره  و از آخرین پستی که تو الرحیل پرژن بلاگ گذاشتم هفت هشت ماه. نمیدونم چرا دیگه مطالب اونجا آپ نمیشن.. احتمالا پرژن بلاگ داره به تاریخ می پیونده...

کی فکرشو میکرد یه روزی وبلاگ هم بشه یه رسانه ی قدیمی که به نوستالژی  آدم های دهه پنجاه و شصت تبدیل بشه و تو هیاهوی شلوغی پیام های ساندویچی توییتر و خودنمایی آدم ها تو اینستاگرام هضم بشه و کم کم fade بشه.

به هر حال این ذات رسانه است ، زبانی که گاهی راست میگه و گاهی دروغ ولی همیشه پویاست و همواره در حال امتحان کردن بسترهای جدید ا.

با این حال من هنوز وبلاگ رو دوست دارم. چون آدم ها رو میشه از طریق کلماتشون فهمید ، انگار یه طوری آدم ها وقتی مینویسن صادقانه تر هستن تا وقتی تو تصویر هستن.

شاید دوباره بیام و بنویسم..

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۱۳:۳۵
مهرناز ..